عادت ها وباورهای غلط در نویسندگی!

در هر مسیری قدم بردارید، با دسته ای از عادت ها مواجه میشوید. عادت هایی که به وجود آوردنده آن، خودتان هستید! حالا فرض کنید برای اصلاح یک عادت میخواهید قدمی بردارید. اگر با نشانه های آن آشنا باشید، میتوانید راحت پیدایشان کنید و خودتان را زودتر از شر آثار منفی آنها بر کارتان خلاص کنید!

نویسندگی، این هنر صبور بودن و یک جا نشستن، بیشتر از همیشه در معرض این باورهای غلط قرار گرفته. شاید یک دلیل اصلی کم شدن نویسنده های خوب در نسل جدید، همین تفکرات غلط باشد که راه موفقیت را برایشان سخت میکند. بدانید و آگاه باشید که اینها عادت ها و باورهای غلط در مسیر نویسندگی ما هستند:

  • محدود کردن خود به زمان خاص: شاید شما هم شنیده باشید که گفته اند، نویسنده معروفی شب ها قهوه مینوشیده و بهترین رمانش را در همین شب ها نوشته است. شاید این اشتباه کلی را در ابتدا باید از ذهنمان پاک کنیم. باید بدانیم در نوشتن ( و حتی عادت های دیگر در درس خواندن کار کردن و…) هر کس سلیقه شخصی خودش را دارد. امتحان کردن عادت های زندگی افردای که تحسینشان میکنیم ایرادی ندارد. بالاخره راهی ست برای پیدا کردن عادت های خودمان. اما مقید کردن خود به یک عادت یا رفتار که با سبک زندگی خودمان سازگار نیست، اشتباه محض است.
  • من استعداد کافی ندارم: حتی اگر استعداد ذاتی را به کدهایی در دی ان ای سلول ها ربط بدهیم، باز هم داشتن استعداد ذاتی نویسندگی از 1 درصد کمتر نیست. اگر فرض را بر این بگیریم که شما 1 درصد توانایی نویسندگی دارید ( که مطمئنا این حقیقت با توانایی نوشتن افراد با سواد رابطه مستقیم دارد) گفتن این حرف که من استعدادش را ندارم خنده دار به نظر میرسد. ما میتوانیم بنویسیم. اما بعضی از ما بهتر. این بهتر بودن، به ژن های درونی او ربطی ندارد. چیزی که نویسنده ها را از نظر توانایی نوشتن در پله های مختلف قرار میدهد، تلاش و تمرین آن هاست.
  • بگذار بماند برای بعد: باور اشتباهی که درباره تمام آدم های روی این کره خاکی وجود دارد، به تعویق انداختن کارهاست. فکر کردن به تصمیمات سخت ذهن را خسته میکند. پس مغز به طرز ناخودآگاه برای کم کردن این بار ذهنی، بازه زمانی طولانی تری را پیشنهاد میدهد. پس بندازش برای بعد، برای شنبه آینده، ماه آینده یا حتی وقتی ساعت رندتر شد! ذهن تنبل ما فقط برای راه کردن خود از این بار اضافی اینکار را میکند و ما با آغوش باز از آن ها استقبال میکنیم. راه حلش اولویت بندی است. نمیگویم کنکور و امتحان و کارهای مهمتان را بیندازید کنار و پای نوشتن رمان یا پست وبلاگتان بنشینید. وقتتان را به درستی مدیریت کنید. اگر نوشتن برایتان لذت بخش است، زمانی هر چند کوتاه به آن اختصاص بدهید و بگذارید خستگی کار روزانه از تنتان در برود. اما فکر اول هفته و وقتی لب تاب خریدم و وقتی توانستم اتاق شخصی خودم را داشته باشم از سرتان بیرون کنید! حواستان باشد کدام زمزمه مغز بهانه است و کدام اولویت.
  • کتاب نمیخوانم در عوض بیشتر مینویسم: یک آشپز میتواند بدون دستورالعمل های اصلی، پیشرفت کند؟ آیا ورزشکاری را میشناسید که بدون تمرین روزانه به المپیک رفته باشد؟ کتاب خواندن برای یک نویسنده مثل دستورالعمل برای آشپز یا تمرین های ورزشی برای ورزشکار المپیک است. بیشتر افرادی که مینویسند همیشه از نداشتن ایده های جدید برای نوشتن مینالند. یا اینکه میگویند ایده های زیادی برای نوشتن دارم اما نمیتوانم به آنها نظم بدهم. چاره همه این ها نگاه کردن به داستان بقیه نویسنده هاست.
  • وسواس ویرایشی: برای نوشتن یک داستان بلند با انگیزه زیادی دست به کار میشویم. تمام منابع و اطلاعات لازم را جمع آوری میکنیم. اما در میانه راه که خسته شدیم، به جای استراحت کردن فشار بیشتری به خودمان می آوریم تا زودتر از شر این داستان تمام بشویم. میان راه آنقدر در نوشتن وسواس به خرج میدهیم که داستان را نیمه رها میکنیم. در راه نوشتن باید صبور باشید. برای ویرایش داستانتان عجله نکنید و قرار بگذارید که دور اول را تمام کنید و بعد یکباره سراغ ویرایش داستان بروید.

این پنج مورد از شایع ترین عادت های نادرست بین همه کسانی است که کم و بیش با دنیای نویسندگی در ارتباط هستند. شاید تازه شوق نوشتن را پیدا کرده باشید و شاید هم سال هاست که دست بر قلم دارید. دنیای کمال گرای امروزی خواه ناخواه بر زندگی ما هم اثر گذاشته است. در دنیایی که همه برای بهتر شدن در حال دویدن هستند، بهتر است گاهی هم بنشینیم و با خودمان حساب کتاب کنیم. آن وقت ببینیم تا اینجای راه چه کرده ایم. چه وقت هایی اشتباه رفتیم و کی درست عمل کردیم. عادت ها مثل ریسمان نازک اما محکمی به دور تن ما میپیچند. نمیبینمش چون نامرئی است فقط وقتی حضورش را حس میکنیم که برای تقلایی کوچک به دست و پایمان پرخشی میدهیم.

بیشتر وقت ها که خسته میشویم و دور و برمان را با برگه های برنامه ریزی ماهانه و سالانه پر میکنیم، و تعجب میکنیم از اینکه نمیتوانیم انعطافی در کارهایمان به وجود بیاوریم، باید همینجا بنشینید روی زمین و فکر کنید: کدام بند نامرئی من را از راه رفتن باز داشته؟

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی