تکه‌ی محبوب من از کتاب

ذهن حرکت می‌کند،شخصیت ها تغییر می‌کنند. ذهن تو یک کهکشان است. بیشتر تاریک تا روشن. اما روشنایی آن را با ارزش می‌کند. باید بگویم خودت را نکش. حتی وقتی تاریکی مطلق است. همیشه بدان که زندگی ساده نیست. زمان فضاست. تو داری در میان آن کهکشان حرکت می‌کنی. منتظر ستاره‌ها باش. دلایلی برای زنده ماندن ، مت هیگ

مشاهده مطلب

در حال مطالعه

حالا چه اتفاقی می‌افتد وقتی جهانت تعادلش را از دست می‌دهد و تو تجربه‌ی برگرداندنش را به زمین نداری؟ فقط میتوانی در نبردی که می‌دانی بازنده‌اش هستی بجنگی و منتظر آوار شدن دیوارها باشی و تبدیل شدن زندگی‌ات به بزرگترین زیرسیگاری مرموز. چلنجر دیپ، نیل شوسترمن

مشاهده مطلب

زخم‌های آدمی…

و مولانا، شمس را گفت: پس زخم‌هامان چه؟ و او پاسخ داد که: نور از محلِ آنها وارد می‌شود. و آن‌که رفته چه می‌داند از خیلی چیزها که بر او نگذشته است شبِ هجران و روزِ تنهایی. و بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد؛ اما «امید» هنوز مانده بر دلِ آن‌که مانده و با درد نجوا می‌کند که: «بازآی دلبرا که دلم بی‌قرار توست/ این جان بر لب آمده در انتظار توست» کتاب ملت عشق/ الیف شافاک

مشاهده مطلب

فوتر سایت

سایدبار کشویی